یکی از مـیراث ماندگار و جاویدان ایران عاشق ها و ادبیـات عاشق ها است. متانت اسکندری منیم آدیم عشق آنان مردانی الهی و وطن پرست هستند کـه در طول تاریخ پرفراز و نشیب ایران بـه عنوان نماد استواری و استقامت با سازهای دلنوازشان بـه عنوان یک سرباز دلیر و سرفراز از حریم معنوی و ادبی کشورشان بخصوص منطقه آذربایجان درون مقابل انواع هجمـه ها و خطرات احتمالی دفاع نموده و هم اکنون با پاکی و زلالی چون اشک چشم درون خدمت فرهنگ و تاریخ مان درون اوج گمنامـی و بی هیچ توقعی کارهایی بس ارزنده و ماندگار انجام مـی دهند.
واژه عاشق مترادف عشق و مـهر و دوست داشتن است. متانت اسکندری منیم آدیم عشق برخی بر این باورند کـه عاشق از عشق و نور و محبت خلق شده است، متانت اسکندری منیم آدیم عشق عاشق ها از کجا و هرطور کـه بوجود آمده باشند درون دل و باور مردم جای دارند. خاک آذربایجان و بخصوص قره داغ امروز نیز مثل گذشته خاستگاه و مـهد عاشق هایی اهل دل و هنرمند هست که آثار و سبک هر یک به منظور اهل فن و علاقمندان آشنا و قابل ستایش است.
آثاری کـه از عاشق قربانی درون دست هست نشان مـی دهد خاستگاه وی همـین خاک زرخیز بوده است. او درون همـین خاک بالیده و زخمـه بر ساز زده است، شعرها سروده و داستان ها بـه رشته تحریر درآورده و هنر عاشق های ترک را بـه جایگاه والایی رسانده است.
در منطقه قره داغ عاشق های بنامـی چون عاشق قربانی، ساری عاشق، تیکمـه داشلی خسته قاسم، عاشق قریب، عاشق قشم، عاشق حسین جوان، عاشق حسن اسکندری، عاشق عزیز، چنگیز مـهدی پور، عاشق علی عبادی قره خانلو و صدها عاشق دیگر از قرن پانزدهم تاکنون هنر عاشقی را با تمام وجود سرزنده و پویـا نگه داشته اند.
اواخر تیرماه سال جاری نخستین جشنواره عاشقلار دئییشمـه سی با نام عاشق عباس توفارقانلی بـه همت سازمان فرهنگی هنری شـهرداری تبریز برگزار شد، این جشنواره باحضور 20گروه برگزیده هیئت داوران و تک نوازی های منتخب این هیئت برگزار شد.( عاشق عباس توفارقانلی عاشق نابغه ای بوده کـه در اواخر قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم مـی زیسته است.)
این نخستین جشنواره هدفمند و منسجمـی بود کـه در تبریز بـه صورت پویـا و با اصول و قواعد قابل قبول برگزار گردید و برای چندروز دل هزاران دلداده را بـه خود معطوف کرد. بدون اغراق حتما گفت سالن الغدیر تاکنون چنان شور و نشاط و هیجانی بـه خود ندیده بود.
چراکه «عاشیقین هارایی، هارای یـاغدیریردی
اورداکی، دیل، آغیز، سوزدن اوسانار
چاغیرین مطلبی تللر سویله سین
دوداغ دانیشارسا اوت توتوب یـانار
گرکدیر زخمـه لر تئللر سویله سین
جمعیت عظیمـی بـه تماشای فرهنگ اصیل آذربایجان آمده بودند سالن الغدیر سرتاسر پر شده بود و عطش مردم مشتاق و دلداده ادبیـات عاشقی فرو نمـی نشست. درب های سالن توسط حراست بسته شده بود اما خیلی ها درب شیشـه ای درون انتظار چشیدن جرعه ای از مـی گوارای عاشقی بودند.
عاشق ها درون طول تاریخ بـه عنوان سکان دار و طلایـه دار فرهنگ ناب آذربایجان بوده اند، فرهنگ بومـی و آداب و رسوم ایرانی و اسلامـی را بـه از نسلی بـه نسلی دیگر منتقل نموده اند.
عاشیقلار دئییشمـه سی با تلاوت آیـاتی از قرآن مجید آغاز شد بعد از تلاوت قرآن چنان صلوات بلندی از دل عاشق ها برخاست کـه همـه را بـه وجد آورد، درون همان لحظات مـی شد روح معنویت و عرفان را درون وجود هر یک از عاشق ها از نزدیک دید.
شروع مراسم عاشق ها با الهی نامـه یـا دیوانی هست در این ادبیـات بـه وصف بزرگی پروردگار، ائمـه اطهار و پیـامبر گرامـی اسلام مـی پردازند و از خلقت حکایت هایی مـی گویند، حکایـاتی کـه از دل برمـی آید و بردل مـی نشیند.
«آللاهین آدی ایله »
ابتدادا«الیف»- آللاه،
«ب»- بیرلیگه دلالتدی.
«ت»-تکدی واحدی یکتا،
عارف بوعلمـه بلددی.
«ث»-ثابیتدی دوغرو یولا،
«جیم»- اوجادی، با جلالا،
«ح» مـهرباندی حلالا،
منکر اوندان خجالتدی
«خ»- بیردی خالقی-اکبر،
«دال»-دوغرو دوققوز فلکلر،
«ذال»- ذکر ائیله دیلده ازبر،
«ر»- رسولموز احمددی.
«ز»- زیـانی آچ خدایـا،
«سین»- سلام ائت، گئتمز ضایـا،
«شین»- شوق ائله اومولایـا،
غیری صحبت معصیتدی.
«صاد»- صبری شاهی- حیدره،
«ضاد»-ضربین ووردوعنتره،
«طا»- تعریف چیخدی گؤیلره،
آغام کانی- شجاعتدی.
«ظا»- ظولوم ائده جک دوشمنـه،
«عین»-حیـاتی- چشمـه نـه،
«غین»-غول- غولی- دؤورانـه،
«ف»- فنا، «قاف»- قیـامتدی.
«کاف»- «کون» ایله توتوب قرار،
«لام»- لال، نئجه حساب وئرر،
«مـیم»- مومنـه یول گؤسترر،
اسمـی –پاکی محمد(ص)دی.
«نون»ندا ائیلر هر زامان،
«ه»-هامـی یـا یئتر فرمان،
«واو»-یـای دئیر، یـاتما، اویـان،
سانما صحنی –ظرافتدی.
«لام-الیف لا»- بیردی آللاه
«ی»- یکدی عادل پادشاه.
علعسگر، توتدوغون گوناه
باغیشلانسا، چوخ حؤرمتدی.
*
حق باغیندان مـیوه دردیم سایماکی کالدیر یوکوم
لذتیندن دویماق اولماز آبی زلال دیر یوکوم
مشتریم ساتان اولسا ماتاحین آلارام
چونکی اوزوم دورساتارام لعل مـیثالدیر یوکوم
بئش بوداغدا اون ئیدی گول ده ره رم
جان ایسته سن من یولوندان جان وئره رم
*
ایلاهی«کن» دئدی خلق اولدو دونیـا،
یـاراتدی یئر گؤیو بشریتی.
آلتی گونده هر نظامـی قورولدو،
اوچ دونا بزندی شانی شـهرتی
یئر اوزو جمع اولدو دوققوز نـه رواق،
پاک آیدین سئچیلدی بو تورپاق،
اوچ آد واجب اولدو لوحه یـازیلماق
یـا آللاه محمد(ص) علی(علی) خلقتی
مـین بیر اولان آدی سسله یرم من،
قلبیمده محبت بسله یرم من،
گوناهکار«شمشیرم» ایسته یرم من
مـهربان آللاهدان داهی نصرتی.
این معراج نامـه ها و الهی نامـه ها نشان دهنده قرب موسیقی و ادبیـات عاشقی ما با مذهب و عرفان است.
و باوجود اینکه یگانـه حامـی و مع فرهنگ غنی آذربایجان همـین موسیقی عاشقی هست اما آنچنان کـه باید از سوی نـهادهای ذی ربط حمایت جدی صورت نمـی گیرد و همـین عدم حمایت جدی بعد از مدتی دلزدگی این هنرمندان بومـی را بـه دنبال خود آورده و عرصه رقابت را بر آنان تنگ مـی کند.
سبک دئییشمـه درون ادبیـات عاشقی ما از جمله سبک های پرطرفداری بوده کـه در طول تاریخ نقش بسیـار مـهمـی درون فرهنگ و هویت منطقه ایفا نموده است. براساس روایـات درون زمان های قدیم وقتی بین دو طایفه نزاع رخ مـی داد، به منظور پرهیز از جنگ و خونریزی عاشق هایی از هر دو طایفه مسابقه دئییشمـه سی برگزار مـی د و هرکدام برنده مـی شد، قبیله وی غالب محسوب مـی گردید و بدین ترتیب از جنگ و خونریزی پیش گیری مـی شد.
نمونـه شعر دئییشمـه
«عاشق شمشیر آزافلی لا»
عاشق شمشیر:
یـاخین قوهوم عزیز دوستوم،
بیزیم ائله خوش گلیبسن.
اؤپوم سنی بودور قصدیم،
گوله- گوله خوش گلیبسن.
عاشیق آزافلی:
عاشیق شمشیر داغلار اوغلو،
کؤکله سازین زیله گلسین.
سؤز قوشونون آلای- آلای،
قاطار- قاطار ایله گلسین.
عاشق شمشیر:
بوائللری گؤردو گؤزون،
بیر کامـیل صرافسان اؤزون،
«قوجا قارتال» آدلی سؤزون،
دوشوب دیله خوش گلیبسن
عاشیق آزافلی:
دویغولاردا زولال کیمـی،
مـین معنالی سوال کیمـی
قیی ووراندا قارتال کیمـی
داغلار داشلار دیله گلسین
عاشیق شمشیر:
صنعتیمـین نور شعاعسی،
اوره ییمده حاق دوعاسی،
نده کی سؤز دریـاسی،
دؤنوب لعله خوش گلیبسن.
عاشیق آزافلی:
وورغون ایله گزن یئردن،
او عطیردن او اثردن،
گؤزلر ایله علعسگردن،
دی ء گؤزلره بئله گلسین.
عاشیق شمشیر:
«شمشیر» مـیسکینیدیر بابام،
سنی سئویر ائلیم اوبام،
گئج گلیبسن سنله داوام،
چوخدور هله خوش گلیبسن.
عاشیق آزافلی:
نـه یئتمـیشی نـه نی،
ایسته یینجه یـاشا سنی،
«آزافلی» نین ائل وطنی،
دونیـا گوله- گوله گلیسین.
عاشق عباس توفارقانلی معشوقه ای داشته بـه نام گولگز، شاه عباس به منظور اینکه مـیزان محبت عباس با گولگز را بسنجد گولگز را بـه اصفهان مـی برد و به عاشق عباس خبر مـی دهد کـه اگر بتواند عاشق های درباری را درون دئییشمـه شکست دهد معشوقه اش را بعد خواهد داد. عاشق عباس روزی مـی خوابد و در خواب از خداوند درخواست کمک مـی کند و به این جهت درون خواب امداد های غیبی از سوی خداوند بـه او مـی رسد و این عاشق خدایی درون مسابقه دئییشمـه با عاشق های دربار شاه عباس صفوی غالب مـی شود و به معشوق خود واصل مـی گردد.
همانطور کـه اشاره شد عاشق عباس توفارقانلی درون اواخر قرن شانزدهم و در اوایل قرن هفدهم مـی زیسته است؛ براساس بعضی تحقیقاتی کـه توسط او و نیز عاشق های بعد از او بـه عمل آمده درون حکایتی با عنوان «عباس و گولگز» و شعرهایی کـه در این حکایت جای گرفته و حوادث و اتفاقات روایت شده درون آن معلوم مـی شود وی درون زمان شاه عباس و در آذربایجان ایران درون روستای توفارقان بـه دنیـا آمده و در آنجا زندگی کرده است.
در یکی از قوشماهای خود نیز که:
آدیم عاشیق عباس،
یئریم توفارقان،
اشاره شده،
چنین استنباط مـی شود کـه همان توفارقان از روستاهای آذربایجان مـی باشد. عاشق عباس اطلاعات و مطالعات خوبی داشته، همزمان با ترکی، عربی و فارسی را نیز آموخته بود، و از شواهد و قرائن موجود معلوم مـی شود وی دیوانی نیز داشته هست که تاکنون اثری از آن بـه دست نیـامده است.
در شعرهایش از تخلص «قول عباس»، «پر شکسته عباس» و «بیعباس» استفاده نموده است. گرایلی های روان و بی نقص، قوشماهایی بااحساس، استاد نامـه هایی کـه در خودش پند و اندرزهای ادبی و بدیعی را پنـهان دارد، تجنیس هایی کامل کـه حکایت از وجود دیوانی تمام و کمال دارد، درونمایـه شعرهایش عموما شامل عشق، محبت، جدایی، غربت و در کنار آنـها مشکلات سیـاسی و اجتماعی و کمبود و محدودیت ها حق کشی ها و ...است. درون زیر نمونـه ای از اشعارش را آورده ایم:
ائیله سین (گرایلی)
دومان گل، گئت بوداغلاردان،
داغلار تزه بار ائیله سین.
نـه گؤزلریم سنی گؤرسون،
نـه کونلوم غبار ائیله سین.
*****
حاشا سئودیجه گیم حاشا،
دئییلنر گلدی باشا،
بیر یـاندان اؤزون باس داشا،
بیریـاندان تئل جار ائله بس.
*****
«عباس» آغلادی زاری- زاری،
گئتمز کؤنلوموم غباری،
ایلقاریندان دؤنن یـاری
تانری تئز بازار ائله سین.
: متانت اسکندری منیم آدیم عشق[HANIKAS هـــــــــــــــــــــــــانی متانت اسکندری منیم آدیم عشق]